معذرت خواهي
خسته نباشي حسابي بعد از يه ماه مدرسه
انشالاموفق باشين
دوستاي گلم واقعا شرمنده دير به دير ميام
مراقب خودتون باشين موفق و مويد باشيد
ياحق
خسته نباشي حسابي بعد از يه ماه مدرسه
انشالاموفق باشين
دوستاي گلم واقعا شرمنده دير به دير ميام
مراقب خودتون باشين موفق و مويد باشيد
ياحق
به به تعطيلات تابستوني هم اخراشه ، كلاً داريم به قسمت هاي اخرش ميرسيم
كلاً تسليت ميگم به همه اونايي كه مدرسه دارن
ولي خوب اونقدر هم بدك نيس ، والا من هرسال تصميم ميگيرم خر خوني كنم ولي ميوفته به سالهاي بعد
ولي خوب خداييش اگه مدرسه نبود من به شخصه خودم كجا شيطوني ميكردم ؟!!؟!
براي همه ارزوي موفقيت و سر بلندي ميكنم
فدامداي همتون
انشالا اگه خدا بخواد يه مدت ديگه دوباره برميگردم ايران
فداي همتون
خيلي خوشحالم چون ميخوام دوستامو كه بيشتر از يك سال كه ميشه ببينم
دل واسه همتون يه ذره شده
خدايا شكرت 😉
شرمنده ی همتون واقعا
به دلایلی نتونستم اپ کنم واقعا ببخشید
هیچ کدومتون رو فراموش نکردم و نمیکنم
روزای خیلی خوبی رو اینجا داشتم از همه اونایی که همکاری کردن نظر دادن و اومدن پیشم واقعا لطف بزرگی در حقم کردین
یه دنیا ممنون
همتون مراقب خودتون باشین
همتون رو دوس دارم
قربونتون
امتحانات ما از چهارشنبه شروع میشه خواهشا واسم دعا کنید
ایشالا همه اونایی که امتحان دارن تو این مدت موفق باشن
مواظب خودتون باشین .
فدای همتون
اشتباه دیگران هی خودشو کوچیک میکنه
به سلامتی رفیقی که بجای اینکه تو مشکلات ترکمون کنه درکمون میکنه
به سلامتی اون مادری که وقتی غدا سر سفره کم میاد اولین نفری که از اون غذا دوست نداره خودشه
به سلامتی گل افتاب گرودن که ازش پرسیدن چرا شبا سرت پایینه گفت شبا ستاره چشمک میزنه نمیخوام به خورشید خیانت کنم
به سلامتی اون پسری که وقتی یه دختر خوشگل و خوشتیپ میبینه سرشو برمیگردونه و میگه اگه اخرش هم باشی انگشت کوچیکه عشقم هم نمیشی
به سلامتی رفیقی که میاد سرخاکم نمیتونم جلوش پاشم ولی خاطرم راحته که خاک زیر پاشم
به سلامتی اون پدری که میره کوچه و خیابون رو تمیز میکنه تا خانوادش نخوان خونه کسی رو تمیز کنن ولی بچه خجالت میکشه بگه این پرد منه
به سلامتی اون رفقی که گفت وقتی مردم سنگ قبرم رو بزرگ درست کنین اخه میخوام یه المه ارزو با خودم ببرم
به سلامتی اون رفیقی که ازش پرسیدن وقت
این هــــــواى لعنتى هم مى بینه مــــــا یـــه نفریم
هى دو نفره میشه هـــــواای بیشعووور!!
شب تولدم ، شروع کردم به باز کردنِ کادوها
به کادوی بابام که رسیدم دیدم یه پاکته که درش بازه !!
توشو که نگاه کردم دیدم نوشته :
هشتاد هزار تومنی رو که سه ماهِ پیش گرفتی ، نمیخواد برگردونی !
تولدت مبــارک …!
یک قانون نانوشته هست که می گه:
هر موقع نگاهت به زمین میفته
دقیقا همون نقطه ای که صد نفر اونجا تف کردنو می بینی !
حسرت به دل موندیم
کمربند ماشینو یه دستی با یه حرکت بکشیم ببندیم جاش !
یه کیبرد جدید خریدم ولی زیاد باهاش حال نمیکنم
خیلی نرمه آدم اصن حس تایپ نمیگیره ، کیبردی که شق شق صدا نده کیبرد نیست !
توی اول دبیرستان دوست احمقم ترک تحصیل کرد
ولی ما به سلامتی دانشجو شدیم…
خدارو شکر الان ایشان ماشین هیوندا جنسیس داره
بنده هم یک دستگاه ماشین حساب دارم
حالا دس دس دس
دختره تو جلسه خواستگاری یه باد صدا دار ازش در میره ، داماد از بس میخنده می افته می میره رو سنگ قبرش می نویسند نسیمی آمد و گلی بر باد رفت
پسره تو کلیسا نشسته بوده، یهو میبینه یه دختر خیلی خوشگل میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه. دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی ، پول دادی ، قیافه دادی ، خانواده خوب دادی... فقط ازت یه چیز دیگه میخوام... اونم یه شوهر خوبه ...یا حضرت مسیح! خودت کمکم کن! ترکه از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده! هل نده زشته ، خودم میرم!
طرف عروسی میکنه، هفته بعد دست خانوم رو میگیره میبره دکتر ، میگه: اقای دکتر ما بچه دار نمیشیم!! دکتره میپرسه: چند وقته ازدواج کردین؟ طرف میگه: یک هفته است!! دکتره شاکی میشه، میگه: داداش من، این زنه ، مایکرووِیو که نیست
اصفهانیه داشته نوار روضه گوش میداده میزنه آخر نوار ببینه شام میدن یا نه
غضنفر میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش سر کار میگه: غذای امروز «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! غضنفر میگه : «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی
پسره ، دختر محلشون را نشون میکنه ، رفیقاش میان با سنگ میزنن
به دختره می گن اگه دنیا رو بهت بدن چی کار می کنی می گه من فعلا می خوام درسمو ادامه بدم
دو تا دانمارکی با هم همسایه بودن ... هر سی ثانیه برق یکیشون می رفت ... تحقیق می کنن می بینن از چراغ راهنمایی برق میدزدیدن
به عضنفر میگن از قفل فرمونت راضی هستی میگه آره فقط سر پیچ اذیت می کنه!
دیگه از چشم افتادی . می فهمی؟ ..............صاف افتادی تو قلبم
ترکه میره تو صف نونوایی، شاطر نونوائی میگه: نون تا اینجا بیشتر نمیرسه، بقیه برن. ترکه میگه: ببخشید اگه میشه جمعتر وایسین نون به ما هم برسه
-_-
یه روز شرلوک هلمز با دستیارش واتسن به تعطیلات می روند و در ساحل دریا چادر می زنند و در داخل چادر می خوابند……..
نیمه شب هلمز بیدار میشه و واتسن رو هم بیدار می کنه بعد ازش می پرسه :
واتسن تو از دیدن ستاره های آسمان چه نتیجه ای می گیری؟
واتسن هم شروع میکنه به فلسفه بافی در مورد ستارگان و میگه این ستاره ها خیلی بزرگند و به دلیل دوری از ما این قدر کوچیک به نظر می رسند و در سایر ستارگان هم ممکن حیات در آنها وجود داشته باشد و چند نوع انسان در کرات دیگر زندگی می کنند……..
که در اینجا هلمز میگه : واتسن عزیز
اولین نتیجه ای که باید می گرفتی اینه که : چادر مارو دزدیدند!!!!
من كه هر وقت خريدم اين وضع بوده حالا شمارو نميدونم
واقعا اورین داره
اورینننننننننننننن
خداییش تاحالا موتور به این سبک دیدین
خداییش بگینا