کتاب دوست فراموش شده ما

 

در این هیاهوی دنیای دیجیتال کتاب خواندن هنوز نیز یکی از بهترین تفریحات سالم است. فرزندانمان را به کتابخوانی تشویق کنیم .

لبخندهای مصنوعی

نمیدانم چرا ما آدم ها شفاف و روشن و رو در رو حرف زدن را تمرین نمیکنیم.عادت کرده ایم به کاربرد کنایه و استعاره، عادت کرده ایم به حرف زدن در قالب یک ناشناس ، عادت کرده ایم به غیبت و گفتگو در مورد شخص غایب. کاش دلمان که از همدیگر گرفت رو در رو و چشم در چشم حرف هایمان را بزنیم،درد دلهایمان را نگذاریم برای شخص دیگری بگوییم یا در دنیای مجازی یادداشت های ناشناس بگذاریم!

اگر از هم رنجیدیم این رنجش ها را روی هم تلنبار نکنیم که روزی لبریز شویم و جایی که نباید این ظرف لبریز شده را خالی کنیم.کار نداشته باشیم که فلان همسایه یا فامیل و آشنایمان چه کرده و چه دارد و چه تصمیماتی برای زندگی اش گرفته است،هرچه کرده و هر چه دارد به خودش مربوط است. اگر به ما مربوط میشود رو در رو و محرمانه به خودش بگوییم و آبروی هم را این سو و آن سو جار نزنیم.باور کنید اخم های واقعی از لبخندهای مصنوعی ارزشمندتر است.

رد پای خاطره

روزها از پی هم می گذرند کودکان بزرگ میشوند نوجوانان جوان جوانان بزرگ و بزرگسالان پیر و فرسوده آنچه می ماند ردپای خاطرات است امید که ردی زیبا از خود در خاطر یکدیگر به جای بگذاریم

تکیه گاه


کودکم تو با همه کوچکی ات می دانی که برای برخاستن و قدم برداشتن نمی شود به تکیه گاه های سست اعتماد کرد امیدوارم بزرگ که شدی قانونت را فراموش نکنی و هیچ گاه به آدم های سست اعتماد نکنی.


از كودكانمان بياموزيم.

كودكان جلوه اميد و پشتكارند ؛ بارها و بارها زمين مي خورند اما دلسرد نمي شوند، آنقدر مي افتند و بلند مي شوند تا اينكه راه رفتن را مي آموزند ؛ اما ما چطور؟؟؟

متاسفانه بزرگ كه شديم اين پشتكار و اميد را فراموش مي كنيم و با چندبار زمين خوردن زمين گير مي شويم!!

بياييد گاهي از كودكانمان بياموزيم.


آزمون اعتماد


خداوند بهشت را آفرید و انسان را ؛ و از او خواست از همه ی نعمات بهشتی بهره مند شود به جز یکی اما چرا ؟؟؟ بارها به این موضوع اندیشیده ام ، نمی دانم شما در ذهنتان چه جوابی به این سؤال می دهید اما من فکر می کنم این آزمون برای سنجش اعتماد بوده است ؛ سنجش اعتماد آدم به خدا و هبوط انسان به زمین نتیجه ی اعتماد به غیر خداست.

حال در زمین ما مانده ایم و چه بسیار میوه ممنوعه ، ما مانده ایم و شیطان های درون و برون که ما را به اطاعت از خویش فرامی خوانند ؛ آزمون اعتماد هنوز نیز ادامه دارد، امید که نتیجه ی آزمون همه ما بازگشت به بهشتی باشد که روزی از آن رانده شدیم.

باز می آید بوی ماه مهر

به یاد دارم کلاس دوم راهنمایی که بودم روزی دبیر علوم تجربی مان با یک وسیله عجیب آمد سر کلاس و رو به بچه ها گفت : چه کسی حاضر است چند قطره خون به من اهدا کند؟ یکی از بچه ها که شجاعتش از بقیه بیشتر بود دستش را بلند کرد و...

آن وسیله عجیب میکروسکوپ بود و آن روز معلم علوممان گلبول های قرمز و سفید را از زیر میکروسکوپ به ما نشان داد.معلم علوممان سال بعد از شهرمان رفت و آن سال اولین و آخرین سالی بود که در طول تمام مقاطع تحصیلی ام چیزی را از زیر میکروسکوپ مشاهده کردم!

این روزها اکثر مدارس بخصوص در مقاطع راهنمایی و متوسطه مجهز به وسایل آزمایشگاهی هستند اما متأسفانه خیلی از مواد و وسایل آزمایشگاهی خاک خورده و فاسد می شوند وآنطور که باید مورد استفاده قرار نمی گیرند. معلمها شاید تعداد زیاد دانش آموزان،زمان بر بودن انجام آزمایش، کمبود وقت و...رابهانه قرار دهند اما این امر فراموش شده است که یادگیری های اینچنینی تا سالهای سال در ذهن شاگردان باقی می ماند و بیان مطلب به صورت عملی صدها بار ارزشمندتر از بیان گفتاری آنهاست.

امید که در شروع سال تحصیلی جدید مسئولین،مدیران ومعلمین ما توجه ویِژه ای به استفاده از آزمایشگاهها و وسایل کمک آموزشی داشته باشند وآن را در رأس برنامه ریزی سالانه خود قرار دهند.


من لا یَرحَم لا یُرحَم

آیا تا کنون برایتان پیش آمده است که فردی غریبه درب منزل شما را به صدا درآورده و از شما درخواست لقمه نانی کرده باشد؟

آیا تا کنون اتفاق افتاده است که بی تفاوت از کنار کودک ژولیده ی آدامس فروشی گذشته باشید و التماس هایش را برای خرید دانه ای آدامس بی جواب گذاشته باشید؟ یا اینکه نگاه های معصومانه دخترکان گل فروش را بی خیال شانه بالا انداخته و برای لحظه ای نیز در کنارش توقف نکرده باشید؟

نمی دانم چرا اکثر ما انسانها خوب بودن را به دیگران واگذار می کنیم یا اینکه آن را تا فردا و فرداها به ‌‌تاخیر می اندازیم.

رحمان و رحیم بودن از صفات برجسته ی خداوند است که می تواند در هر یک از ما متجلی شود و ماه رمضان یکی از بهترین فرصت ها برای تبلور این صفات خداگونه است.اگر خوب به اطرافمان نگاه کنیم بی شک افراد زیادی را خواهیم یافت که محتاج اندکی مهربانی اند؛ مهاجرین بی پناهی که به شهر و دیار ما پناه آورده اند یا کارگران زحمت کشی که برای تامین مخارج خانواده هایشان آنان را ترک گفته و بار طاقت فرساترین کارهای شهر ما را به دوش می کشند یا ایتامی که به خاطر حفظ عزت و غرورشان فقر و تنگدستی شان را نمایان نمی سازند.

امید که فرصتها را دریابیم.

رابطه بیمار

رابطه بیمار رابطه ای است که یکی از طرفین یا هر دو آنها در این رابطه احساس امنیت و آرامش نکرده و احساس می کنند از بودن در کنار هم لذت کافی را نمی برند.در روابط بیمار معمولا سلامت روحی و جسمی افراد به خطر می افتد و اگر این روابط درمان نشوند می توانند برای فرد ، خانواده و حتی جامعه آسیب زا شوند.

یکی از انواع روابط بیمار روابطی است که بر مبنای بهره کشی یکی از طرفین شکل گرفته است که این بهره کشی می تواند از نوع مالی ، عاطفی ، جنسی و... باشد.در این رابطه فرد مقابل از احساسات و عواطف شما سوء استفاده میکند، عشق و عاطفه زیاد دریافت می دارد بدون آنکه علاقه ای بروز دهد و عشقی ابراز کند ، یا اینکه از پول و سرمایه شما استفاده می کند بدون هیچ قدر دانی و تشکری و بدون آنکه شما را در فایده ی آن شریک سازد یا اینکه با شما رابطه برقرار می کند بدون رضایت و خشنودی و آمادگی شما. اگر در هر یک از انواع این روابط گرفتارشده اید بهتر است هر چه زودتر برای بهبود آن راه چاره ای بیندیشید و یا اینکه آن را قطع کنید چون در صورت ادامه هم احساس ارزشمندی و لیاقت و اعتماد به نفستان را از دست می دهید و هم سلامت روحی و جسمی خود را به خطر می اندازید.

هر کدام از ما لیاقت یک زندگی شاد و آرام را داریم.

دانه های نیکی

وقتی خوب درباره اش فکر کنی واقعا عجیب و تفکر برانگیز استٍ دانه ای گندم را در دل خاک می کاری و پس از سبز شدن از این دانه دهها و صدها دانه ی دیگر پدید می آیند.اعمال ما نیز چیزی شبیه همین کاشت دانه ی گندم است،گاه با انجام یک کار نیک ده ها و صدها نیکی دیگر را برای خود و دیگران به بار می آوریم و گاه با یک عمل بد و نادرست باعث ایجاد زنجیره ای از اعمال بد دیگر می شویم.کاش قبل از انجام هر کاری قدری بیشتر بیندیشیم و ببینیم برای خود و دیگران چه می کاریم.

این روزها عجیب در پی چشم و هم چشمی و سبقت گرفتن از این و آنیم ، امید که در جاده ی خوبی در حال مسابقه دادن باشیم و در کاشت دانه های خیر و نیکی از هم پیشی بگیریم.